11) دولت عثمانی را در آن دوره،موقعی می توانیم به نام یک حاکم فاسد،ناشایسته و غیر قابل قبول تلقی کنیم که آن را با حاکم اسلام واقعی بسنجیم،اما زمانی که آن را در برابر غرب غارتگر و در برابر کلیسا می بینیم،قضیه فرق می کند:غرب که عثمانی را می کوبد،به عنوان حاکم فاسد نمی کوبد؛بلکه به عنوان قدرت اسلام در مدیترانه می کوبد...
12) در اوج مبارزهء عثمانیها با اروپا،که قدرت امپراطوری عثمانی در غرب پیش می رفت،ناگهان در پشت جبهه،در منتهی الیه مرزهای شرقی عثمانی،یک قدرت نیرومند مهاجم و تازه نفس می جوشد و از پشت بر عثمانی حمله می کند.این قیام به رهبری فرزندان شیخ صفی الدین اردبیلی که یکی از اقطاب تصوف است در ایران روی می دهد.
13) در تاریخ ایران پس از اسلام،حکومت صفویه تنها حکومتی است که ریشه های عمیق در میان توده دارد...[ترکیب عیّاری سنتی ایران با تصوف اسلامی فرزندان شیخ صفی]
14) همین شعرائی که با مدح خان ها و خاقان ها و سلاطین و خلفای سنی و شخصیت های اهل تسنن،همواره به قلب شیعه نیش می زدند، و همیشه تشیع نسبت به آنها یک سکوت پر از کینه و نفرت در خود احساس می کرد،حالا همین شعرا را می بیندکه دهان باز کرده اند به مدح علی و خاندان علی!و حتی حمله و لعن و نفرین شخصیت هائی که هرگز کسی نمی توانست اسم آنها را بدون "رضی الله عنه"ببرد!
15) هرچند عقده گشائی های فراوان دوران صفوی نسبت به اهل سنت را وحشیگری تلقی می کنیم،اما از نظر تبلیغاتی،اثرش را در روح های عقده دار شیعهء آن زمان،نمی توان انکار کرد...عامی متعصب هم که نمی تواند مسائل فکری و تاریخی و اعتقادی را تحلیل کند.قدرتهای رسمی هم از این امر،سوء استفاده می کنند.اختلاف کاتولیک و پروتستان و شیعه و سنی و ... را که اختلاف عقیده است،باید در حوزه های علمی مطرح کرد؛نه در بین عوام...
ادامه دارد...